بازخوانی تاریخ؛ گردن زدن یک یزدی در مکه و قطع روابط ایران و عربستان

Image and video hosting by TinyPic

ابوطالب یزدی زائر ایرانی خانه خدا که در گرما گرم طواف دچار مشکل مزاجی شده و استفراغ کرده بود، از سوی ماموران سعودی به بی احترامی به خانه خدا متهم شد.

ایران در این سال ها دچار دگرگونی های اجتماعی – سیاسی مهمی شد. نخستین تحول اجتماعی – سیاسی جهان اسلام در دوره ی معاصر یعنی انقلاب مشروطیت در سال 1285 شمسی روی داد.
در این دوران شبه جزیره عربستان از مناطق حاشیه ای امپراطوری عثمانی محسوب می شد و دگرگونی اجتماعی خاصی در آن دیده نمی شد. عصبیت قبیله ای در تاریخ سیاسی شبه جزیره نقش مهمی را داشته، درگیری میان خاندان هاشمی وآل سعود برای چیرگی بر شبه جزیره نمونه ای بارزی در پایه گذاری دولت های محلی است.

صنعت نفت عربستان که اواسط سده بیستم به عامل اصلی قدرت سیاسی – اقتصادی عربستان تبدیل شده بود، در حدود سی سال بعد از ایران و کسب اولین امتیاز نفت خاورمیانه (قرارداد دارسی در 1903) رونق گرفت.

می توان گفت که بسط و گسترش قدرت خاندان آل سعود در اوایل قرن بیستم همزمان با اکتشاف و استخراج نفت در خاور میانه همراه گشت و کشف نفت در شرق عربستان توانست به عامل مهمی در ماندگاری این خاندان در قدرت تبدیل گردد. تا قبل از کشف نفت عربستان کشور مهمی به شمار نمی رفت اما بعد از استخراخ نفت در برنامه ها واستراتژی های کشور های قدرتمند جای خود را باز کرد و در ردیف کشور های مهم و استراتراتژیک قرارگرفت.

روابط ایران با عربستان بیشتر محدود به مسائل حج بود و در ابتدای به قدرت رسیدن آل سعود ایران در برقراری رابطه با شبه جزیره دچار سردرگمی بود و سیاست صبر و انتظار را پیشه کرده بود تا تکلیف جنگ داخلی در عربستان معین گردد. روابط این دو کشور را در دوران رضا شاه به چهار دوره می توان تقسیم کرد:

1- دوره نخست: دوره بدگمانی و تردید ایران به ماهیت رژیم جدید در شبه جزیره که از سال 8ـ1304 به طول انجامید.
2- دوره دوم: دوره به رسمیت شناختن رژیم جدید و روابط با آن.
3- دوره سوم :دوره بهبود روابط و برقراری مناسبات سیاسی- راهبردی دوستانه دو کشور.
4- دوره چهارم : دوره تزلزل روابط که با نزدیک شدن سال های بحرانی و پرآشوب پیش از جنگ جهانی دوم آغاز گشته و بابرکناری رضاشاه به پایان رسید.

در سال 1928میلادی (1308شمسی) دولت ایران پادشاهی نجد و حجاز را به رسمیت شناخت و عهد نامه مودت در تاریخ 2 شهریور 1308 به امضا رسید. هویدا به عنوان سفیر ایران به حجاز اعزام شد و در سال 1311 ش ولیعهد فیصل بن سعود به ایران مسافرت کرد.

در فروردین 1315 دولت ایران تصمیم گرفت سفارت خود را در عربستان تعطیل کند و مسولیت امور را به سفارت ایران در مصر بسپارد. و حضور کنسول گری را در آنجا مکفی می دانست. بعد از آن روابط در سطح پایینی ادامه پیداکرد و تنها به امور مربوط به حجاج پرداخته می شد . این روابط با شروع جنگ جهانی دوم و برکناری اجباری رضا شاه همچنان در سطوح پایین بود و دوکشور درگیر مشکلات خاص خود بودند.

موضوع مهم در این سالها قطع روابط با عربستان به دلیل اعدام یک زائر ایرانی بود که عربستان بر درست بودن آن اصرار داشت. این زائر که ابوطالب یزدی نام داشت در گرما گرم طواف دچار مشکل مزاجی می شود و استفراغ می کند، ماموران سعودی او رابه بی احترامی به خانه خدا متهم می کنند و نزد قاضی شرع می برند، قاضی نیز حکم به اعدام او می دهد و ابوطالب همان دم گردن زده می شود. این حادثه باعث قطع روابط از سال 1323 تا 1327 می شود. این روابط در سال 1327 و با نامه ای از جانب عبد العزیز به محمد رضا شاه دایر بر از سرگیری روابط ایران وعربستاان و فرستادن وزیر مختار به دربار یکدیگر دوباره از سرگرفته می شود.

روابط ایران و عربستان در دوران محمدرضا شاه

دو دهه 1950 و 1960 دور هی ویژه ای برای خاورمیانه بود و جهان عرب به دو اردو گاه دشمن، محافظه کاران و رژیم های شبه سوسیالیستی عرب تقسیم شد.

در این شرایط که جهان به اردوگاه خصم شرق وغرب تقسیم گشته بود ایران با اتخاذ سیاست اتحاد با غرب و حفظ وضع موجود با عربستان همیشه محافظه کار و نیز متحد با غرب دارای سیاست های مشترکی شد و این خود باعث افزایش روابط و در یک راستا قرار گرفتن دو کشور در خاورمیانه شد.

ایران وعربستان نه تنها با گسترش کمونیسم در منطقه مخالف سرسخت بودند بلکه دشمنان منطقه ای چون ناصریسم و بعثیسم نیز داشتند این مشترکات سبب شد تا مسائل اختلاف برانگیز چون حج، پیمان بغداد و روابط ایران و رژیم اسرائیل ناچیز جلوه کند. این روابط حسنه سبب ایجاد ثبات نسبی در خلیج فارس شده بود که حفظ امنیت این منطقه از اهداف استراتژیک دو طرف بود.

پس از کودتای 1332 در ایران، عبد العزیز بن سعود بنیانگذار عربستان سعودی در اوایل قرن بیستم نیز درگذشت (تاکنون پنج تن از فرزندان عبد العزیز یعنی سعود ،فیصل،خالد،فهد و عبدالله به سلطنت رسیده اند) و ملک سعود جانشین او شد. او در سال 1955 به ایران سفر کر د و مذاکرات امنیتی ، سیاسی و اقتصادی بین دو طرف صورت گرفت.

در سال 1957 شاه به عربستان سفر کرده و به مدت شش روز درآنجا اقامت می کند و اختلافات به وجودآمده بر سر استفاده نام خلیج العربی در رسانه های عربستان که به تحریک ناصر صورت گرفته بود ،خاتمه یافت . این سفر با تعویق چندماهه صورت گرفت که علت آن سفر امیر بحرین به عربستان بود که ایران ادعای مالکیت آن را داشت.

روی کار آمدن ناصر در مصر و بحران کانال سوئز برگی دیگر از نگرش ایران وعربستان به رویداد های منطقه بود. ایران در این درگیری حالت بیطرفی اتخاذ کرد چراکه انگلیس عضو پیمان بغداد بود وعلت بی طرفی ایران نیز به همین خاطر بود اما عربستان از مصری ها و ناصر حمایت کرد.

ایران وعربستان بعد از جنگ جهانی دوم وشروع جنگ سرد در استراتژی های آمریکا دارای نقش و جایگاه ویژه ای بودند تا از نفوذ کمونیسم از طریق آنها در منطفه جلوگیری به عمل آید.

دکترین آیزنهاور در سال 1957 بیان میداشت که آمریکا در برابر تهدیدات شوروی از دولت های خاورمیانه ازلحاظ سیاسی، نظامی و اقتصادی حمایت می کند. از این دکترین ایران وعربستان و کشورهای میانه رو عرب چون عراق، اردن و لبنان حمایت کردند.

در واقع این دکترین آغاز جنگ سرد عربی بود. این دکترین عامل دیگری در نزدیکی ایران وعربستان قلمداد می گردد. مواضع این دوکشور در بحران های لبنان و اردن که در آنها شورش های توسط طرفداران ناصر و پان عربیسم صورت گرفته بود، مشابه بود. این بحران ها با مداخله انگلیس در اردن و آمریکا در لبنان خاتمه داد ه شد. کودتای 1958 عراق و سرنگونی خاندان هاشمی و روی کار آمدن عبد الکریم قاسم نیز مواضع دو کشور را به هم نزدیک تر کرد.

با اعلام انگلیس مبنی بر خروج از منطقه خلیج فارس در سال1971 کشور های منطقه نگران امنیت آن بودند، ایران آمادگی خود را برای همکاری با کشورهای حاشیه خلیج فارس اعلام کرد اما کشور های عرب این منطقه بیشتر مایل بودند برنامه مشترکی را بین خود برای حفظ امنیت به اجرا گذارند تا اینکه به همکاری امنیتی با ایران بپردازند.

ایران در پی اعلام دکترین نیکسون مبنی بر واگذاری دفاع از مناطق به کشور های عضو منطقه در سال1969 ،خودرا ژاندارم منطقه می دانست و پس از خروج انگلیس از حوزه خلیج فارس حفظ امنیت این منطقه را وظیفه خود می دانست که این اقدام ایران با واکنش های سرد و ترس دولت های این حوزه از بلندپروازی های محمدرضا شاه همراه گشت.

حتی شاه ایران تا آخرین سال های سلطنت تلاش می کرد تا طرح قراداد امنیتی را در این منطقه با همکاری کشورها این حوزه به اجرا گذارد که با جواب رد این کشورها و به خصوص عربستان مواجه گشت.

در آوریل 1975 ملک فیصل ترور شد و خالد جانشین او شد. روابط دوستانه و نزدیک دو خانوادهی سلطنتی تا انقلاب ایران در 1979 ادامه یافت و مسائلی چون بحرین، جزایر سه گانه و قیمت گذاری نفت نتوانست مشکل چندانی در این روابط ایجادکند.

در 1979 میلادی انقلاب اسلامی در ایران به ثمر رسید و شاه تنها جای که می توانست عمر خود را به سر کند مصربود و این میزبانی مصر بیشتر به خاطر دوستی با انورسادات بود که شاه توانسته بود در راستای سیاست های آمریکا او را ترغیب به صلح با رژِیم اسرائیل کند و کمک های مالی شایانی رادر کنار عربستان به مصر عرضه دارد.

منبع

بیان دیدگاه